مراکز دانشگاهی و موسسات آموزش عالی، در عصر هزار رنگ زقوم بشری، در چنبره ارائه واحد، تدریس و آموزش، آن چنان در تار عنکبوت خود تنیده اند که گویی،ازمنه در فراسوی مادیات بشری، چرخ دنده هایش برای فرهیختگان، اساتید، دانایان و البته برخی روشنفکران، سکه سازی باید بکند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی حرف آور، دکتر بهنام صحرانورد تحلیل گر مسائل سیاسی و اجتماعی /مراکز دانشگاهی و موسسات آموزش عالی، در عصر هزار رنگ زقوم بشری، در چنبره ارائه واحد، تدریس و آموزش، آن چنان در تار عنکبوت خود تنیده اند که گویی،ازمنه در فراسوی مادیات بشری، چرخ دنده هایش برای فرهیختگان، اساتید، دانایان و البته برخی روشنفکران، سکه سازی باید بکند.حرکت در لابلای برگزاری کلاس دانشگاهی و مثلا مشارکت در جلسات دفاع پایان نامه ها و رساله ها، فرصت هر نوع ساخت یابی سازه مند اندیشه ای را از این طیف متفکر، گرفته و آن ها سخت در انسداد فکری و انجماد عقلی قرار داده است. کار به جایی رسیده است که محوطه و حیات دانشگاه ها به نمایشگاه های لوکس خودروها ابدال گشته و رقابتی نامرئی در گوی سبقت ربودن از یکدیگر، مدام به مشام می رسد.
کار به جایی رسیده است که استادان، با گرفتن برگه هایی در دست(البته اگر فرم ها،پروپزال ها و متون رساله دانشجویان را گم نکنند) و تبختر اشرفیت و خوانش مدققانه، در اتاق های گروه و جلسات دفاع حضور می یابند وبعضا با نشناختن دانشجو و اقرار به تضادگویی خود، خدای توجیه می شوند. کار به جایی رسیده است که استاد جغرافیای اقلیم ، جغرافیای سیاسی تدریس می کند و استاد اقتصاد، مبانی جامعه شناسی و استاد دیگری ادای استیلا بر رایانه را در فراگرد داده ها و بازخوردهای آموزشی، به رخ دانشجویانش می کشد. بگذارید خاطره ای بنگارم. دانشجویی می گفت استاد به اصطلاح تحصیل کرده ای در فرنگ( در یکی از شهرهای دور افتاده هند) با استمرار می گفت که اگر امکانات مکفی آموزشی بود، به زیباترین رویکرد ممکن، کار آموزش در کلاس سامان می یافت و من همه متون و مطالب درسی را در گرافیک های مختلف طراحی نموده ام و به شما ارائه می نمودم. با اندک آرامشی و آرام تر خواستم که در جلسه بعد، هنر خود را نشان دهد و گارانتی امکانات آموزشی با من خواهد بود. جلسه بعد، با تمامی نرم افزارها و تکنولوژی موجود خودم در کلاس حاضر شدم و استاد مدعی، از آن روز حرفی دیگر نداشت؛ چون مرحوم کردان که مدام به دانشجویانش می گفت ما درغرب،فلان هنر راخلق می کردیم و بهمان نوع تحصیل می کردیم و ساعات بسیاری در کتابخانه ها سپری می کردیم.
مراکز آموزش عالی در ایران، به راستی چرا در برابر سیل داوطلبان ورود به دانشگاه، مقاومت نمی کند؟ چرا به هزار لطایف الحیل، به استقبال تاسیس رشته ها و مقاطع بالاتر، تمایل دارد؟ تجاری سازی در قاموس مراکز آموزش عالی، چه جایگاهی دارد؟ و سئوالات بسیاری که هیچ کدام از ما نه خواهان پاسخ یابی به آن ها هستیم و نه فرصت اندیشیدن به آن ها را داریم؟
کرونا، دو فرصت بی نظیری در برابر جامعه دانشگاهیان، ایجاد نموده است:
اول استلزام آشنایی، یادگیری و مهارت جامعه دانشگاهی به رایانه، ای لرنینق و آموزش های مجازی که دوران توجیه فقدان زیرساخت به اتمام رسیده است.
دوم فرصت مطالعه و بازاندیشی دانسته ها و نادانسته ها و ارجاع به کتب، مجلات و مقالات و به روز آوری آخرین دگر دیسی های علمی در حوزه تخصصی خود.
جامعه دانشگاهی باید قدر و ارزش فرصت پیشاروی را با سویدای جانش استدراک کند و برای نوگرایی، نوخواهی، نوسازی و نو اندیشی اقدام نوینی برداشته و اقدام جدیدی بکند. مسائل علمی در عصر دانایی، ناپدید، نوپدید و بازپدید می شوند. اگر بر آن وقوف بیابیم، کمک شایانی به چابک سازی جامعه دانشگاهی، حرکت در رسالت دانشگاهی خود و توسعه جامعه برخواهیم داشت و گرنه در محکمه نسل های بعدی، محکوم خواهیم بود.

  • نویسنده : بهنام صحرانورد