در دنیای امروز رسانهها به صورت گسترده و وسیعی در بین مردم جوامع مختلف ریشه دواندهاند، رسانههای جدید یکی پس از دیگر نمایان میشوند و شکلهای نوینی از ارتباطات و رسانه در جهان در حال شکل گیری است.
با توسعه فناوریهای نوین خصوصاً در حوزه سختافزاری، در حوزه نرمافزاری نیز تحولات شگرفی را با سرعت بسیار بالا شاهد هستیم؛ البته توسعه و پیشرفتهای سختافزاری در راستای تأمین نیازهای نرمافزارها محقق شده است و پیشرفت توأمان رسانهها در بعد سخت و نرم را شاهد هستیم.
با پیشرفت تکنولوژی، نسلهای وب یکی پس از دیگری در حال شکلگیری هستند؛ در نسل اول وب، ارتباطات رسانهای به صورت یک به چند بود و یک نفر محتوایی برای چندین کاربر تولید و ارسال میکرد، در نسل دوم ارتباطات چند به چند ایجاد شد و کاربرهای مختلف برای دیگران تولید محتوا میکردند و در واقع هم خودشان تولید کننده بودند و هم مصرف کننده.
در نسل سوم وب، علاوه بر ویژگیهایی که نسلهای اول و دوم وب داشتند، ارتباط تعاملی گستردهتر شده و هوش مصنوعی نیز به قابلیتهای وب اضافه شده است. قابلیتهای هوش مصنوعی به افراد این امکان را میدهد که محتواهای مورد علاقه خود را خیلی سادهتر در اختیار داشته باشند و گاهاً بدون جستوجو هر لحظه محتوای جذاب و مورد علاقه خود را ببینند.
قابلیتهای جدید وب که مورد استفاده در سایتهای پراستفاده و شبکههای اجتماعی پرکاربر است، این امکان را برای صاحبان وب و شبکهها فراهم میکند که به دلخواه و سلیقه خود محتوا را به کاربران ارائه کنند.
موتورهای جستوجو و شبکههای اجتماعی مجازی (اشتراکگذاری محتوا) بیشترین استفاده را از هوش مصنوعی برده و گاهاً با اعمال سلیقه، مقاصد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… را دنبال میکنند.
در دیگر رسانهها نیز شاهد استفاده از سیاستهای جدید برای القای نظرات، فرهنگسازی، اشاعه فرهنگی و سیاسی، تبلیغ، اقناع، باورمند کردن مخاطب هستیم؛ به گونهای که تشخیص خوب از بد، خوب از خوبتر و بد از بدتر برای افراد سخت میشود.
بسیاری از رسانهها در راستای اهداف و برنامههای از پیش تعیین شده خود، به جای آنکه واقعیات را به آن صورتی که بوده و هست نشان دهند، با بازنمایی موضوع به گونهای که مد نظر آنها است، روایتی جدید از موضوع به مخاطب خود ارائه میکنند.
بازنمایی و واگویی مسائل با نشانهگذاریهای متعدد و مختلف آنقدر با ظرافت و دقت همراه است که بسیاری از مخاطبان حتی متوجه نفوذی که در ذهنشان صورت گرفته نمیشوند؛ واقعیت و خلاف آن به گونهای با هم ترکیب میشود که محلولی شفاف پیش روی مخاطب قرار میدهد که ذرهای از ترکیبات آن مشخص نیست و همه جزئیات به صورت یک کل نمایان میشود.
در این شرایط استفاده از رسانه نیازمند داشتن ابزارهایی برای تشخیص این است که بدانیم از کدام منابع استفاده کنیم؟ از هر منبع چگونه استفاده کنیم؟ از هر منبع به چه میزان استفاده کنیم؟ از کدام منبع در چه زمانی استفاده کنیم؟ به کدام شبکه اجتماعی میتوان اطمینان کرد؟ هدف رسانه از انتشار این موضوع چیست؟ ما کجای این پازل گسترده قرار گرفتهایم؟ چگونه تأثیر پذیرفتهایم و یا میپذیریم؟ چه تأثیری میتوانیم داشته باشیم؟ و سوالات متعدد دیگر.
سواد رسانهای ابزار مهمی برای این تشخیصها و پاسخ به سوالهای مطرح شده و سوالهایی است که ممکن است مطرح شود. البته بدون داشتن سواد رسانهای ممکن است نه تنها جوابی به این موضوعات نتوانیم بدهیم بلکه ممکن است این سوالات برای ما مسئله نباشد.
نداشتن سواد رسانهای باعث میشود تا مثل یک زندانی در دام سایتها و شبکههای مختلف اسیر شویم؛ اسارتی که خودمان هم خبر نداریم که اسیری هستیم که زندانبان به سلیقه خودش به ما خوراک میدهد.
در مقابل این رویه، گاهاً مقاومتهای شدیدی همچون فیلترینگ مطرح میشود. همانگونه که در کشور ما بسیاری از سایتها و یا برخی از شبکههای اجتماعی فیلتر هستند.
سوال اصلی اینجاست که آیا فیلترینگ چند سایت و چند شبکه اجتماعی میتواند جامعه ما را از قرار گرفتن در یک اسارت نجات دهد؟ قطعاً پاسخ منفی خواهد بود چراکه با وجود فیلترینگ، مسیرهای متفاوت و متعدد دیگری برای استفاده از این سایتها و شبکهها وجود دارد.
در مقابل مقاومت میتوان گزینههای مختلفی را مطرح کرد؛ یکی از گزینهها بیخیالی است که این گزینه هم مانند مقاومت خشک نمیتواند اثرگذار باشد و شاید بیبند و باریهای بیشتری را در فضای مجازی به ارمغان آورد.
گزینه دیگری که در بین گزینههای مقاومت و بیخیالی قرار دارد، انعطاف است؛ انعطافی که باید همراه با سواد رسانهای باشد تا بتواند اثرگذاری بیشتری در مواجهه با پیامهای رسانهای به ما بدهد.
انعطاف نیز نوعی مقاومت است که هوشمندانهتر از مقاومت خشک است؛ انعطافی که باید همراه با شناخت مناسب باشد؛ شناخت از اینکه بدانیم کی، کجا، چگونه و به چه میزانی از چه رسانهای استفاده کنیم و در مقابل هر نوع پیام چه نوع واکنشی داشته باشیم.
قبلاً دروازهبانی پیامهای رسانهای را سردبیران خبرگزاریها و مطبوعات انجام میدادند و حالا با توجه به تولید و توزیع انبوهی از پیامهای رسانهای که هر کدام از منبعی منتشر میشوند، همه افراد باید دروازهبان خبر باشند و برای خود سردبیری کنند.
اگر در گذشته دروازهبانهای خبری برخی از خبرها را انتخاب و برخی را رد میکردند، اکنون دیگر فرصتی نیست که یک دروازهبان برای همه افراد این کار را انجام دهند و لازم است که هر فردی فنون دروازهبانی را فرا بگیرد و استفاده کند.
سواد رسانهای نباید مانع و دیواری در مقابل اینترنت، ارتباطات، سایتها، شبکهها و فضای مجازی باشد بلکه باید این انعطاف را در افراد ایجاد کند که از هر سایت، شبکه و کانالی بتوانند بهترین استفاده را داشته باشند.
سواد رسانهای باید ما را اینقدر توانمند کند که هوش مصنوعی شبکههای جدید و نرمافزارهای اجتماعی نتواند ما را آنقدر مجذوب خود کند که در تصمیمگیریها برای انتخاب مسیرمان در گشت و گذار در فضای مجازی اختیار خود را از دست دهیم؛ بلکه بتوانیم مدت زمان حضور و نحوه استفاده از این شبکهها و کانالها را خودمان انتخاب کنیم.
سواد رسانهای ابزاری توانمند برای ما است تا بتوانیم در هنگام جستجوی اینترنتی بهترین نتایج جستوجو را برای خودمان انتخاب و دنبال کنیم و مسیرهای سادهتر و دسترسیهای اولیه به نتایج جستوجو ما را از ادامه بررسی باز ندارد.
سواد رسانهای باید ما را آنقدر انعطافپذیر کند که نه از این طرف بوم افتاده و اسیر هوش مصنوعی سایتها و شبکههای جدید شویم و نه از آن طرف بوم افتاده و خود را از دسترسی به محتواهای مناسب نیز محروم کنیم.
* دانشجوی دکتری علوم ارتباطات