کارشناس مسائل سیاسی با تأکید بر درس‌گرفتن از 75 سال مذاکره در سرزمین‌های اشغالی، مقاومت را راه‌حل قطعی آزادسازی فلسطین دانست و بیان داشت: در شرایط کنونی باید هر انسان آزاده‌ای به هر طریقی می‌تواند از ملّت فلسطین دفاع کند.

مرتضی ابراهیمی در گفتگوی تفصیلی با خبرنگار پایگاه خبری و اطلاع رسانی کلبه خبر، به تحلیل نبرد غزه، آینده فلسطین و تحولات منطقه پرداخت و با تأکید بر درس‌گرفتن از ۷۵ سال مذاکره در سرزمین‌های اشغالی، مقاومت را راه‌حل قطعی آزادسازی فلسطین دانست و گفت: در شرایط کنونی باید هر انسان آزاده‌ای به هر طریقی که می‌تواند از ملّت فلسطین دفاع کند.

مشروح گفتگوی مرتضی ابراهیمی استاد دانشگاه‌های اردبیل و کارشناس مسائل سیاسی در ادامه آمده است:

حیات بشر یک سرای موقتی است و این طور نیست که ما در عالم خاکی همیشه باقی خواهیم ماند پس برای مدت موقتی که ما در این جهان زندگی می‌کنیم نیازمند پیشرفت، تکامل و ارتقا هستیم که لازمه این کار هدف‌گذاری، نظم و انضباط است.

فلسفه وجودی ادیان آسمانی هم دقیقاً در همین راستا اتفاق افتاده که خداوند خواسته است تا بشر را به‌واسطه پیامبرانش به‌سوی سعادت و زندگی راحت و کم‌هزینه اما حق‌مدار رهنمون کند و در این مسیر انسان‌های حق‌مدار بی‌شماری به‌خاطر بشریت و زیست سالم این دنیا و سرای اخروی متحمل زحمت، مشقت و رنج و محنت شده‌اند.

طبیعتاً ما با پدیده‌ای به نام اشغالگری در سرزمین فلسطین به معنای واقعی کلمه مظلوم، در قرن معاصر مواجه هستیم؛ در طول تاریخ این وضعیت به شکل‌های مختلف اتفاق افتاده است و متناسب با زیاده‌خواهی، هوسرانی‌ها و قدرت‌طلبی بشر این شرایط و حوادث به نحوی از انحا خودش را نشان داده است.

اصطلاح خاورمیانه چرا و چگونه شکل گرفت؟

مستحضر باشید که سرزمین فلسطین در طول تاریخ محل زیست پیروان ادیان آسمانی بوده است؛ اولاً غرب آسیا که به شکل جعلی توسط استعمارگران غربی با محوریت انگلستان به‌عنوان «خاورمیانه »نام‌گذاری شده است، به سرزمین غرب آسیا معروف است که از لحاظ جغرافیایی صحیحش غرب آسیا است وقتی به این منطقه، خاورمیانه گفته می‌شود؛ خاورمیانه، جعل واژه‌ای اتفاق افتاده توسط  انگلیسی‌هاست، آنها برای حوزه استعمارگری و مستعمره خودشان جهت تعیین کرده بودند و می‌گفتند اولاً آسمان تابناک بریتانیای کبیر هرگز غروب نمی‌کند: یعنی اگر در یک‌جهت از حوزه استعمارگری بریتانیا آفتاب در حال غروب باشد در بخشی دیگر از سرزمین‌های مستعمراتی بریتانیا آفتاب در حال طلوع است در نتیجه، بخشی که آفتاب در حال طلوع بود اسمش را گذاشتند «خاور» و بخشی که آفتاب در حال غروب بود را «باختر » نام نهادند.

بنابراین انگلیسی‌ها مستعمرات خودشان را تحت عنوان سرزمین‌های باختری و خاوری نام‌گذاری کردند و وسط را که منطقه غرب آسیا بود، خاورمیانه نامیدند، اما چرا باختر میانه نام ننهادند؟

ادعای قلدرمآبانه آنها این بود که هرگز انگلستان از بین نخواهد رفت؛ بنابراین اگر خاور نمادی از طلوع خورشید باشد سرزمین‌های آن هم متأثر از حوزه جغرافیایی و در واقع درخشش آفتاب قلدری آنها، نام‌گذاری شده است؛ بنابراین این منطقه را خاورمیانه نام نهادند. درهرحال این منطقه به‌عنوان غرب آسیا و در بخشی از این غرب آسیا، سرزمین فلسطین واقع شده است.

فلسطین، جبهه مقاومت و سرنوشت این مبارزان به کجا می‌انجامد؟

باید اشاره بکنم که یکی از ویژگی‌های غرب آسیا این است که بزرگ‌ترین ادیان آسمانی و توحیدی یعنی، دین حضرت موسی (ع)، حضرت عیسی (ع) و خاتم پیامبران، پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) در غرب آسیا نازل شده است و این پیامبران در این منطقه به نبوت مبعوث شدند.

بعثت پیامبران در منطقه غرب آسیا دو نتیجه دارد؛ اول اینکه یک موهبت، شرافت، عزت و بزرگواری برای منطقه محسوب می‌شود و از طرف دیگر یک مسئولیت سنگینی را برعهده جماعت این منطقه می‌گذارد .

پس ویژگی ممتاز به اصطلاح غربی‌ها خاورمیانه و به‌اصطلاح درست گیتاشناسی و جغرافیای سیاسی منطقه غرب آسیا این است که ادیان آسمانی را در دل و وجود خودشان قرار داده‌اند؛طبیعتاً در هر دوره‌ای که پیامبری مبعوث شده عده‌ای از روی جهل و نادانی و عده‌ای نیز به‌خاطر قلدری، زیاده‌خواهی و نافرمانی در برابر این پیامبران قد علم کرده‌اند، از جمله یک گروه از یهودی‌ها که ادعای پیروی از ادیان الهی را دارند.

همه پیروان دین حضرت موسی را تحت عنوان یهودیان نام‌گذاری کرده‌اند؛ اما خود اینها دارای گروه‌های مختلفی هستند؛ در سرزمین فلسطین که در واقع محل زندگی و زیست ادیان آسمانی یعنی طرف‌داران دین یهود، دین حضرت مسیح (ع) و طرف‌داران خاتم پیامبران دین اسلام بوده است، اختلافات و تعارضات رخ داده، اما این درگیری‌ها به شکلی که ما امروزه شاهد آن بوده‌ایم، نبوده است.

عمده معارضات، گرفتاری‌ها، تنش‌ها و درگیری‌ها و جنگ‌ها در سرزمین فلسطین، ناشی از نافرمانی سرشتی و ذاتی گروهی از یهودیان بوده که در طول تاریخ این کار را انجام دادند در نتیجه گروهی از یهودیان نه‌تنها به دین زمان خودشان اعتقاد راسخ پیدا نکردند؛ بلکه در برابر دین جدید که دین مسیحیت باشد، به‌شدت قد علم کردند و در مقام تحریف، جنگ، مقابله و آوارگی برآمدند حتی آنها با نام اصلاح‌گری مذهبی در اواخر دوره قرون‌وسطی تحت عنوان پروتستانیسم در اروپا وارد کارزار شدند.

افراد و نخبگانی که با نام اصلاحگری دین عیسی (ع)، وارد کارزار علیه کاتولیک و دستگاه کشیش‌ها شدند و علی‌القاعده می‌بایست از پیروان خود دین عیسی (ع) باشند اما این اصلاحگران دین مسیح سردمدارانشان عموماً یهودیان بودند؛ مجموعه کتاب‌های منتسب به دین حضرت عیسی (ع) که نوشته شده حداقل ۴۰۰ سال بعد از آن حضرت جمع‌آوری شد و عموماً تفسیرها و دیدگاه‌های شاگردان و بعضی از پیروان حضرت عیسی (ع) است دلیل این ادعای ما این است که قران بیان کرده متون قدسی که بر پیامبران وقت نازل شده تحریف شدند و در این متون عباراتی حذف و عباراتی اضافه و حتی تغییر داده شده است؛ بنابراین متن‌هایی بودند که قابل‌اعتماد و وثوق نبودند. بااین‌حال هرچه که بوده مورداحترام پیروان خودشان بودند ودر بین یهودیانی بودند که عرصه را برای خودشان به‌شدت در مضیقه می‌دیدند، اینها نه‌تنها نتوانستند قابلیت و لیاقت و عزتی را از دین حضرت موسی و در بین یهود داشته باشند؛ بلکه از نگاه حضرت عیسی (ع) به‌شدت در جایگاه سرزنش و در جایگاه خفت و خواری قرار گرفتند؛ بنابراین برای اینکه این ذلت و خواری را از دامن خودشان و حتی از دین به‌ظاهر جمع‌آوری‌شده توسط پیروان خودشان هم پاک بکنند، با نام اصلاحگری دستگاه کلیسا ورود و قیام بر علیه کشیش‌ها کردند یک نمونه از این آدم‌ها مارتین لوتر است؛ این فرد در یکی از متن‌هایش به‌عنوان مصلح غربی و جزو رهبران پروتستان حساب می‌شود او و ژان کالون می‌گوید که از افتخاراتم این است که یک یهودی زاده هستم. از همین جمله بیاید ارزیابی کنیم چنین آدمی چطور ممکن است مدعی اصلاح‌گری در دین حضرت عیسی باشد!؛ همین مطلب را داشته باشیم و چند قرن جلوتر بیاییم و زمان حال و با این جمله زمان حال مقایسه کنیم.

چرا در بحث فلسطین تا یک یهودی هل داده می‌شود کل اروپا و غرب برای دفاع از آن قد علم می‌کند؟

اکثریت پیروان دین آسمانی در اروپا اول مسیحی بعد اسلام و آخرسر یهودی هستند حالا به این سوال توجه کنیم چرا وقتی به مراسم کلیسا تعرض می‌شود و گاهی حتی مسیحیانی کشته می‌شود، اما هیچ‌کدام از حکام و فرومانروایان مدعی تمدن بشری و حقوق بشری اصلاً اعتراضی هم نمی‌کنند که هیچ کک‌شان هم نمی‌گزد؟؛ درحالی‌که اینها مدعی حاکمیت پیش‌برنده جماعتی هستند که اکثریت آنها مسیحی است؟ حداقل اینها باید تعصبی نسبت به ادیان و جماعتی که بر آنها حکومت می‌کنند داشته باشند.

قسمت دوم این سؤال این است که چرا در همین بحث فلسطین تا یک یهودی هل داده می‌شود یا به سمتش تیری شلیک می‌شود کل اروپا و غرب برای دفاع از آن قد علم می‌کند؟ پاسخ واضح است هیچ‌کدام از این مدعیان حاکمیت مسیحی سیاسی در کشورهای اروپایی مثل انگلستان و آلمان، فرانسه و حتی آمریکا، مسیحی نیستند و حتی اگر مسیحی هم باشند دین مسیحیت پذیرفته شده اینها از اتوبان و مسیری حرکت کرده و رسیده به آنجا که یهودیان افراطی و صهیونیسم آن را طراحی کرده‌اند.

برای مثال جورج بوش رئیس‌جمهور جنگ‌طلب سابق آمریکا که در دوره وی افغانستان و عراق اشغال شد و مدعی است که یک مسیحی تندرو است، جمله جالبی دارد می گوید: وقتی نماز می‌خوانم به سمت سفارت اسرائیل نماز می‌خوانم؛ علی‌القاعده باید به‌سمت بیت‌المقدس نماز بخواند این اظهارت بوش نشان‌دهنده این است که وی علی‌رغم ادعای هوشمندی باطن خودش را برملا می‌کند  و بوش و امثال آن از مسیحیت لباس بر تن کرده‌اند  و صرفاً عنوان را یدک می‌کشند .

 

صهیونیست با  یهود چه فرقی دارد؟

واژه صهیونیسم چیست اولاً روی پرچمشان ستاره‌ای وجود دارد که ستاره داودی مطرح می‌کنند، حضرت داود پدر حضرت سلیمان است که پیامبر بوده اینها ادعا دارند که این نمادی از حضرت داود است و نگاه ماورایی و قدسی است اما این ظاهر تحلیل است؛ اما  در بطن این ستاره‌ها، نوک این ستاره‌ها نشان‌دهنده پیکان و جهت است و به این معنا است که تا هرکجا یهودی زندگی می‌کند آنجا سرزمین یهودی حساب می‌شود و اگر برگردد عقب آنجا هم به‌ناچار سرزمین یهودیان است این ستاره و پرهایش یکی جلو و یکی عقب، نشانه این است که یهودی‌ها نباید به سرزمین موجود قانع باشند و باید سرزمینشان را توسعه بدهند؛ اما اگر از باب ناچاری عقب کشیده شدند و در شرایط موجود قرار گرفتند آن زاویه از ستاره را نشان می‌دهد که به عقب کشیده شده است؛ یعنی این ستاره حالت رفت‌وبرگشت دارد و سیار است و ثابت نیست و این در طول تاریخ ادامه خواهد داشت این جمله در جلد یک کتاب صهیونیسم جهانی آمده است کتابی که نویسنده آن آلمانی است و مسلمان نیست و ترجمه شده و می‌توانید بخوانید.

این ماهیت ادعایی آسمانی علامت پرچمشان است؛ اما ادعای زمینی آنها چیست؟؛ صهیونیسم منتسب به کویی است به نام صهیون؛ آنها ادعا دارند که در سرزمین‌های اشغالی من‌جمله در بیت‌المقدس کوهی وجود دارد که نماد قدرت و صلابت و اقتدار است و آن گونه که خورشید از پشت کوه می‌آید و منطقه را روشن می‌کند قوم یهود هم به‌مانند آن خورشید بر کل زمین به اراده الهی می‌تابد و بایستی بر بشریت و دنیای فعلی مسلط باشد تا بشریت را به‌زعم خودشان در مسیر درست قرار بدهند.

البته نگاه همه یهودی‌ها نیست؛ بلکه نگاه گروهی از یهودی‌ها به اسم صهیونیسم است که ماهیت ناسیونالیستی افراطی و فاشیستی دارند و هیچ اعتبار و اعتقادی حتی به همنوعان خودشان که ادعای یهودیت دارند، ندارند اینها کسانی را قبول دارند که ماهیت جنایت‌کارانه و کشتن را داشته باشند.

آیین تلمود صهیونیستها چه می‌گوید؟

کشتن برای صهیونیسم‌ها یک امر مباح است اینها به این ادعایشان ماهیت دینی دادند و در مجموعه‌ای به نام آیینتلمود، جمع‌آوری کردند و چند نمونه ادبیات آیین تلمود اشاره می‌کنیم

صهیونیست‌ها با مسیحیت تعاملشان به نسبت مسلمانان خیلی بهتر است حداقل در ظاهر امر مطرح نمی‌کنند که با مسیحیت مشکل دارند؛ اما در یکی از بندهای آیین تلمود می‌گوید که هرجا یک مسیحی پیدا کردید بکشید و اگر کسی قدرت قتل مسیحی را داشته باشد و نکند، مرتکب جرم شده است و اگر خودش هم نتوانست او را بکشد باید کمک کند که دیگری او را بکشد، مشت نمونه خروار است تفکر این چنینی داشتن به مسیحیتی که در ظاهر با آن مشکلی ندارد ببینید چه نگرشی به مسلمان‌ها دارند؟

نگاه دیگر صهیونیست‌های یهودی این است که خداوند در عالم دو نوع حیوان را خلق کرده است یک نوع حیوان فاقد عقل و شعور است مثل حیوانات جنگل و اسب و شتر و.. برای استفاده‌کردن است و حیوان دیگری به نام انسان که خداوند این انسان‌های به‌ظاهر انسان اما در عمل حیوان را به‌خاطر ما یهودی‌ها و صهیونیست‌ها خلق کرده است این انسان باید در خدمت ما باشد

در ادبیات پروتکل‌های ۹ گانه یهودیان ادعا دارند که خداوند دین آسمانی را در ۹ بند بر سنگی بر حضرت موسی نازل کرده و آن به دست یهودیان رسیده است؛ در متن این لوایح ۹گانه اصل‌های اساسی وجود دارد از جمله اینکه بایستی یهودیان قدرت برتر و حاکمیت مسلط بر جهان باشند و تمامی ثروت‌ها در اختیار یهودیان باشد، از منابع طلا و سنگ‌های قیمتی گرفته تا ابزارهای ارتباطی که ما امروزه به آن رسانه می‌گوییم باید در اختیار یهودیان باشد؛الان  هم می‌بینید حتی در روسیه و کشورهای اروپایی به‌طریق‌اولی آمریکا صاحبان رسانه‌های ارتباط‌جمعی و ماهوارهٔ و اینترنتی در اختیار یهودی‌هاست؛ شرکت‌های بزرگ، صنایع بزرگ و اسلحه‌سازی در غرب مالکیتش با یهودی‌هاست

سرمایه‌گذران منابع بزرگ زیرزمینی اعم از نفت و مواد سنگی در کشورهای آفریقایی عموماً یهودی‌ها هستند و با نام آبادانی دارند آنجا را غارت می‌کنند؛ صهیونیست های یهودی معتقدند باید تمامی راه‌های راهبُردی من‌جمله تنگه‌ها، مسیرهای خاص مثل کانال سوئز و در اختیار یهودیان باشد؛ چراکه مثل یک گمرک دریایی حساب می‌شود و ابزار قدرت محسوب است و یهودی‌ها باید بر ابزارهای قدرت مسلط باشند.

صهیونیست‌ها اعتقاد دارند حلقه اولیه سرزمین وعده‌داده‌شده به قوم یهود، فلسطین است، بنابراین می‌گویند که فلسطین باید در اختیار ما باشد درحالی‌که فلسطین از لحاظ تاریخی در طول تاریخ در اختیار پیروانی بوده که آنجا ساکن بوده‌اند و جالب این است که تا زمان نزول دین اسلام مسیحی‌ها  ساکنین  فلسطین بودند و بعد از گسترش اسلام اکثریت ساکنان فلسطین مسلمان‌ها  هستند، ولی الان چه کسی ادعای مالکیت فلسطین را دارد؟ گروهی از افراطیون با نام یهودی که صهیونیست به آنها می‌گوییم این درحالیست که اکثریت یهودیان این تفکر صهیونیست‌ها را ندارند.

گاهی این سؤال مطرح می‌شود که صهیونیست‌ها سرزمین فلسطین را از اعراب خریده‌اند؟

خریدن سرزمین در یک کشور مالکیت سیاسی برای آن فرد ایجاد نمی‌کند؛ بلکه مالکیت بهره‌برداری ایجاد می‌کند، برای مثال ایرانی‌های قابل‌توجهی در ترکیه ملک خریده‌اند آیا این ایرانی‌ها می‌توانند ادعا کنند که املاک خریداری شده توسط آنها بخشی از ایران است؟

ایرانی‌ها در امارت نیز سرمایه‌گذاری کرده‌اند و ملک خریده‌اند آیا می‌توانند بگویند مغازه و خانه‌هایشان جزئی از ایران است؟ هرگز حاکمیت محلی آن کشور این اجازه را نخواهد داد.

خرید املاک فلسطینی توسط یهودی‌ها شبهه و شائبه‌ای است که با رسانهٔ صهیونیستی در افکارعمومی جا انداخته‌اند و حتی برخی‌ها در داخل کشور ما نیز می‌گویند که بله حق با صهیونیست‌ها است آنها پول داده‌اند و املاک فلسطینی‌ها را خریده‌اند و الان مالک آن هستند درحالی‌که خریدن سرزمین در یک کشور مالکیت سیاسی برای آن فرد ایجاد نمی‌کند.

چه‌طور فضای تنش و درگیری به شکل کنونی در فلسطین اتفاق افتاده است؟

بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی، فلسطین تحت قیمومیت و حاکمیت انگلستان درآمد، سرزمین معروف شامات شامل لبنان، سوریه و فلسطین و بخش‌های دیگر؛ انگلستان مدت‌های مدید در آنجا حکمرانی  و اعمال قدرت کرد و ابرقدرت دنیا بود؛ اما دوران قلدری انگلستان هم رو به سراشیبی، سستی و فرتوتی نهاد؛ بنابراین در جنگ جهانی دوم که انگلستان از قدرت و هیمنه خودش ساقط شد و اینهایی که ذاتاً دنبال غارت و تسلط و چپاولگری از کشورهای دیگر بودند، به همین راحتی نتوانستند دل از این منافع و منطقه بکنند؛ منطقه‎ای سرشار از منابع زیرزمینی نفت، معادن، آب‌های زلال، مناطق کشاورزی زیبا و ملت‌های باهوشی بود که نیروی کار ارزان برای استعمارگران بودند.

انگلستانی‌های مکار بر اساس این تفکر که خودش نمی‌تواند استعمارگری به روال قبل را داشته باشد، استعمارگر حلقه‌به‌گوش به نام صهیونیست اما در قالب و پوشش یهودی در منطقه ایجاد کردند؛ سرانجام در قالب اعلامیه بالفور فلسطین را با نام سرزمین مادری یهودی نه صهیونیست‌ها اعلام کردند؛ چون اگر صهیونیستی می‌گفتند کسی اصلاً آنها را همراهی نمی‌کرد.

و تعدادی از یهودیان ساکن دنیا باورشان شد مخصوصاً یهودیانی که در جریان جنگ جهانی اول و دوم دچار آوارگی، کشتار، دربه‌دری و بی‌مهری توسط حکومت آلمانی قرار گرفته بودند، دیدند عجب فرصتی است چه‌بهتر که برویم به سرزمین وعده‌داده‌شده؛ جالب این جا است که اینها ادعا دارند نازی‌ها به یهودی‌ها ظلم کردند اگر آلمانی‌ها ظلم کردند تاوانش را باید آلمانی بدهند چرا مسلمان‌ها باید تاوان بدهند؟

بلافاصله آمریکا اولین کشوری بود که رژیم جعلی و قاتل وحشی صهیونیستی را به رسمیت شناخت و نتیجه این شد که ما امروزه شاهد هستیم .

خیلی بودند در این سرزمین در مقام دفاع و مبارزه برآمدند و ما شاهد جنگ‌های ۱۹۶۷٫ ۱۹۷۳ هستیم که به‌واسطه اینکه اسرائیلی‌ها مورد حمایت غرب و آمریکا بودند کشورهای عربی نتوانستند کاری از پیش ببرند؛ چراکه دولت‌های عربی دولت‌محوری عمل می‌کردند دولت‌هایی که تحت نفوذ یهودیان بودند و با پول تطمیع شده و یا از تهدید غربی‌ها ترسیده بودند

انگلستان پایه‌گذار این جرثومه فاشیستی و ناسیونالیستی در این منطقه غرب آسیا است و امروز این کشور جعلی مورد حمایت قوی آمریکا و هم‌پیمانانش است و خیلی از فلسطینی‌ها خون دادند تا سرزمین خودشان را چنگ یاغی اشغالگر دربیاورند؛ چراکه بزرگان اینها مثل یاسر عرفات تطمیع مذاکره شدند و نتیجه ۷۵ سال مذاکره کشورهای عربی و مبارزان فلسطینی این شد که رفته‌رفته فلسطین کلاً اشغال و رژیم جعلی بزرگ‌ترشد و الان در مقابل کسی گردن‌کج نمی‌کند و تنها جایی که از مجموعه جغرافیایی فلسطین زیر بیرق این جرثومه صهیونیستی نرفته، غزه است که ۳۶۰ کیلومترمربع است؛ یعنی حساب کنید ۱۰ کیلومتر عرض و ۳۶ کیلومتر طول؛ این فضای دومیلیون‌نفری هر چیز که پرت شود روی زمین نمی‌افتد کلاً ساختمان است و انسان.

پرتراکم‌ترین جغرافیای کره زمین این سرزمین کوچک و محدود منطقه غزه است؛ منطقه‌ای که در محاصره کامل است در همسایگی اردن و مصر، کشورهای مسلمان و عربی که جرئت ندارند منطقه را بازبگذارد تا طفل‌های معصوم و بیماران و پیران از غزه خودشان را نجات دهند.

تا انقلاب اسلامی تمامی نگاه‌ها به فلسطین، مذاکره‌مدار دولت‌محوری بود که سران کشورها جمع می‌شدند و یک وجب از خاک فلسطین آزاد نشده است و رژیم غاصب یک سانت عقب‌نشینی نکرد که هیچ، بلکه بلندی‌های جولان سوریه را اشغال کرد.

اما بعد از انقلاب اسلامی ایران، توجه جمهوری اسلامی ایران از دولت‌محوری به سمت جنبش‌های منطقه  و ملت  فلسطین رفت حمایت از جنبش را در پیش گرفت بر اساس اندیشه‌های اسلامی به حمایت از مظلومان فلسطین پرداخت نگاه به سرزمین غره نگاه انسانی است؛ این درس بزرگی است که در قضایای دنیای اسلام و در رأس آن قضیهٔ فلسطین، به این قدرت‌های نژادپرست و معاند نمی‌توان و نباید تکیه کرد؛ تنها با نیروی مقاومت که برگرفته از تعلیم قرآن کریم و احکام اسلام عزیز است، می‌توان مسائل دنیای اسلام و در رأس آن مسئلهٔ فلسطین را حل کرد.

 

می گویند چرا حماس اقدام نظامی علیه اسرائیل کرد؟

۷۵ سال اینها منتظر ماندند و در طی این مدت این جرثومه شیطانی اسرائیل بزرگ و بزرگ‌تر شد؛ نتیجه مذاکره را هم دیدند؛ طعم تجربه اعتماد به اقدامات سازمان‌های بین‌المللی و شورای امنیت را هم چشیدند؛ دیدند که تنها راه‌حل آزادسازی فلسطین از اِشغال، مقاومت است؛ جبهه مقاومت و فلسطینی‌ها خوب می‌دانند که اسرائیل به غزه اکتفا نکرده بعد از غزه به لبنان و سوریه حمله خواهد کرد و آنها به فکر گسترش سرزمین خود هستند؛ از نیل تا فرات شعار صهیونیست‌ها نیست، آرمان آنها است .

در این شرایط جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک کشور مسلمان حامی مبارزان جبهه مقاومت است و از حق‌مداری طرف‌داری می‌کند؛ حق‌مداری هزینه می‌خواهد در این راه باید زحمت کشید و حساب شده از جبهه مقاومت حمایت کنیم .

کسی گمان نکند که اگر چنانچه موشک‌های غزه نبود، رژیم صهیونیستی کوتاه می‌آمد، شما نگاه کنید ببینید در کرانهٔ باختری چه می‌کنند! در کرانهٔ باختری که موشکی وجود ندارد، سلاحی وجود ندارد، تفنگی وجود ندارد؛ آن جا تنها ابزار و سلاح مردم، سنگ است؛ ببینید آن جا رژیم صهیونیستی دارد چه‌کار می‌کند: هرچه از دستش بر بیاید، خانه‌های مردم را خراب می‌کند، باغ‌های مردم را خراب می‌کند، زندگی مردم را نابود می‌کند، آن‌ها را به خواری و ذلت می‌کشاند، تحقیر می‌کند؛ اگر لازم شد آب را رویشان می‌بندد،

اگر چنانچه دست قدرت در مقابل صهیونیست‌ها نشان ندهیم، آن‌ها به کسی رحم نخواهند کرد؛ ما امروز از ملّت فلسطین حمایت می‌کنیم، دفاع می‌کنیم، می‌گوییم هم که دفاع می‌کنیم؛ به هر طریقی بتوانیم از ملّت فلسطین دفاع می‌کنیم؛ راهبرد امروز دنیای اسلام دربارهٔ فلسطین باید کمک به جبههٔ مقاومت و تقویت عناصر مبارزی باشد که در داخل فلسطین هستند .

 

انتهای پیام/