به گزارش پایگاه خبری تحلیلی حرف آور✍️مهدی جهاندیده/نوشتار پیشرو اقتباسی از نمایشنامه معروف«هیاهوی بسیار برای هیچ» ویلیام شکسپیر یا تفسیری در مورد دو فیلمی که جاس ویدون و کنت برانا با همین عنوان ساختهاند نیست. تفسیری است پیرامون آنچه که در اردبیل و سیاستهای تقابلی و ترور سرمایههای اجتماعی، آنهم در داخل یک خانواده رخ میدهد. همانکه این روزها بیشتر و بیشتر بر آن دامن زده میشود، اما ادلهای عینی و عقلی برای این زوایهبندیها وجود ندارد. همه چیز حول شایعاتی شکل گرفته که بشدت در فرمتهای مختلف و عامهپسند تکثیر و فراگیر میشود.
همان که از نقل قولها و اخباری مبتنی بر حدس و گمانهایی که کاندیداتوری شهردار اردبیل برای مجلس یازدهم را روایت میکرد؛ شروع شد. در اینکه حمید لطفاللهیان از بالقوهترینها برای کاندیداتوری در انتخابات اسفند ۹۸ است، شک و تردیدی نیست. اما همین امر تا به امروز تایید یا رد نشده است و این اصل ماجرا برای هیاهوهای به راه افتاده نیست، چرا که هنوز از عمارت شهرداری پیامی برای استعفای انتخاباتی شهردار مخابره نشده؛ اما فضای اردبیل بشدت شایعه محور است و چنین فضایی «ارنج برای شهردار فرضی» بحث و ترند داغ فضای رسانهای شده است.
در رسانهها از جواد زنجانی و علیرضا غریبی به عنوان دو گزینه جدی در صورت استعفای لطفاللهیان یاد میشود. تا اینجای کار همه چیز حول یک پیشبینی و نگاه از زوایای مختلف به صفحه شطرنج انتخابات مجلس و چینش ائتلافهای درونی شورای اسلامی شهر شکل میگیرد. نباید بر این خرده گرفت؛ چرا که این میتواند یک تحلیل درست یا یک آدرس اشتباهی هم باشد و ما با آن کاری نداریم.
اصل سخن اینکه شهردار هنوز بر ماندن در ساختمان ۳۰ تیر رغبت نشان میدهد؛ و زنجانی و غریبی هم تا بحال سخنی رسمی و جدی در باب تمایل برای تصدی شهرداری و از آن مهمتر تقابل با یکدیگر اعلام نکردهاند و حتی حول نقاط مشترکی اجماع نظر هم دارند. پس دلیل نمود این تخریبها در اشکال مختلف چیست؟ یک بررسی میدانی نشان میدهد بهانهای برای عدم تفاهم درونگروهی میان همین ائتلاف سیاسی-اجتماعی وجود ندارد. پس کدامین دستها آب در «آسیاب تخریب و تقابل» میریزند؟
وقتی پای «منبعِ سیاه» در روایت اخبار با «تخریبهایی جهتدار» گره میخورد، عرصه برای ترور سرمایههای سیاسی فراختر میشود و این به مفهوم یک بازی و پلنریزی نه صرفا به نیت عمارت و شاید در شکل تعمیم یافته برای بهارستان ۹۸ هم باشد. دامنه ترورهای مجازی تا جایی بالا گرفته که حتی استاندار هم علاوه بر فرماندار و شهردار مورد تخریب و آماج هجمههاست. همه این موارد در حالی است که از بهنامجو گرفته تا زنجانی، لطفاللهیان و غریبی؛ همه و همه ساکنین یک کشتی محسوب میشوند و منطقی برای تقابل حتی در صورت استعفای لطفاللهیان و انتخاب شهردار بعدی هم وجود نخواهد داشت.
وقتی در سال ۹۵ در شورایی با اکثریت اصولگرا و رادیکال درست در لحظهای که گمان میکردند پیکره بیجان عمارت شهرداری با استیضاح لطفاللهیان و انتخاب اکبر نیکزاد بیبال و پر شده است؛ اصلاحطلبان نشان دادهاند که برگ برنده را همیشه در دست دارند.
اما حالا شایعه استعفای بهارستانی لطفاللهیان، فرصتی طلایی برای تیمهایی هست که تا ۱۴۰۰ به واسطه انتخاب یک «شهردارِ خودی» سر و سامانی به خودشان بدهند. چیزی که بیشتر شبیه به یک رویاپردازی است چرا شورای شهر پنجم بر خلاف شورای چهارم اکثریت لیست امید را در ترکیب ۱۱ نفرهاش دارد و آنقدر هم هوشمند هست که در «تله دو قطبی فرضی» ارنجرها و «کاسبانِ تخریب» گرفتار نشود.
تخریبهای زردی که این روزها در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، به یک تئوری کودکانه میماند و متاسفانه چشمهای مفسیرین طبقه محدودی از آنها را که صرفا جنبه تقابل دارد را میبیند و از اصل ماجرا غافل میشود. بهنامجو، زنجانی، لطفاللهیان و غریبی «سانتی مانتالهای نوظهور» نیستند که در هیاهوی تلگرامی در تله گرفتار و میدان را دو دستی تقدیم رقیب کنند. حالا نه خانی رفته و نه خانی نیت بر آمدن دارد و همه هیاهوها سر هیچ است و بس.
هراس اصولگرایان از تداوم دومینوی شکستهای چند سال اخیر، آنها را سطح تضعیف شدهای قرار داده و میدانند اسفند ۹۸ زمستان سختی برایشان خواهد بود.
انتهای پیام/
- نویسنده : مهدی جهاندیده