به گزارش خبرنگار کلبه خبر، در طولانیترین شب سال، در قلب آذربایجان و سرزمین سبلان، رسم بر این است که خانوادهها حول یک محور مهر جمع شوند: «چیلله گئجهسی» یا همان شب چله که جشن عاشقی و غزلخوانی است. این شب، صرفاً شب هندوانه و آجیل نیست؛ شبِ تفأل به حافظ، بردن خونچه برای نوعروسان و مهمتر از همه، حفظ سنتهای شفاهی است.

در اردبیل، خیابانها در این شب هیاهویی شیرین به خود میگیرد، اما اصل ماجرا در خانههاست؛ جایی که پدربزرگها و مادربزرگها، با برق نگاهشان، یادآور یلدای کودکی خویش میشوند. آنان با زمزمهکردن «بایاتی» و «تاپماجا» (چیستان)، پیوند خود را با گذشته حفظ میکنند.
به عنوان مثال، یکی از بایاتیهای مشهور که حکایت از گذر زمان دارد همین نوای است که امشب در شب چله از خانهها به گوش میرسد و مضمون آن این است که پس از هر زمستان سخت بهار از راه میرسد.
چیلله چیخار بایراما بیر آی قالار
پینتی آرواد قوورمانی قورتارار
ئدر باخار گودول ده یارماسینا
باخ فلکین گردش و غوغاسینا
ریشه این آداب درگذشتهای دور نهفته است؛ دورانی که مردم با دعا و نذر، از خدا میخواستند تا برکت به زندگیشان دهد و آنان را از سختی زمستان سخت عبور دهد. باورهایی مانند پاشیدن «بوغدا قووورقاسی» (گندم برشته) در چهارگوشه خانه برای تضمین روزی، هنوز هم پابرجا است.

خواهران زمستان: چله بزرگ، کوچک و قاریننه
در تقویم مردم آذری، چله دورهای خاص دارد که با یلدا آغاز میشود و تا پایان اسفند ادامه دارد و شامل چهل روز چله بزرگ، بیست روز چله کوچک، و ۱۰ روز چله مادربزرگ (قاریننه) میشود.
در افسانههای کهن، این دو چله خواهر هستند. خواهر کوچکتر، مغرور از کوتاهی عمرش، با خواهر بزرگتر رقابت میکند و ادعا میکند که سرمای او از خواهر بزرگتر سختتر خواهد بود و میتواند نوزادان را در گهواره و دست تازهعروسان را در کنار چشمه یخ بزند. اما خواهر بزرگتر با طعنه پاسخ میدهد: «عؤمرون آزدی، دالین یازدی!» (عمرت کوتاه است و به دنبالت بهار میآید).
در نهایت، چله کوچک به دست برف اسیر میشود و قاریننه با سیخداغ، برفها را آب کرده و با آزادی او، زمستان به پایان میرسد و ماه «بایرام» (اسفند) آغاز میشود.

«چیله خونچهسی»؛ تحفه عروسان اردبیلی
خانوادههایی که در آن سال نامزد داشتهاند، یلدای ویژهای را تجربه میکنند. «خونچا» یا «چله لیک»، سبد هدیهای است که داماد برای عروس میفرستد؛ شامل هندوانه، میوه، شیرینی و پارچه. این رسم، امروزه با تجملات بیشتری همراه شده، اما اصالت آن همچنان در دل مردم زنده است.
رسم تحفه بردن برای عروسان در حال گذر از یک سنت ساده به رویدادی تجملی تبدیل شده است؛ به طوری که تجمعات کوچک در خانهها جای خود را به جشنها و مراسم مفصل در تالارها داده است، اما با این وجود در بسیاری از خانوادهها، بهویژه در میان عشایر، این رسم با همان شور و شوق گذشته و در فضایی صمیمی برگزار میشود.
در این مراسم سنتی، مرسوم است که علاوه بر میوه و هدایای مرسوم عروس، یک چادر نیز بهعنوان هدیهای ارزشمند برای نوعروس تهیه و تقدیم شود. این دورهمی فرصتی برای شادی، نشاط و ایجاد ارتباط دوسویه میان خانوادههاست.
همچنین، این سنت شامل عروسهایی هم میشود که سال اول زندگی مشترک خود را سپری میکنند. تحفهای که برای این زوجین برده میشود، معمولاً شامل مجموعهای کامل از تنقلات، میوههای زمستانی، آجیل، کادوی لباس زمستانی و در برخی موارد، حتی طلا است تا شیرینی این آغاز مشترک را تکمیل کند.

گلیم عنبران هدیه خاص برای نوعروسان
در کنار میراث غنی آذریزبانان، ساکنان پر افتخار دیار سبلان، باید به فرهنگ غنی و پابرجای اهالی تالشی زبان نیز اشاره کرد که با تعصب به حفظ آیینهای ناب خود مشغولاند.
در عنبران تالشی زبان شهرستان نمین، شب چله برای این مردم، میزبانی و قدردانی از عروس تازهوارد یا مهمان عزیز، با اهدای هدایایی همراه است که هر یک داستانگوی هنر دست مردمان آن دیار است. هدیه ویژه آنها که نمادی از تار و پود فرهنگشان است، گلیم با طرح گل انگشتری است طرحی که زیبایی طبیعت و ظرافت بافندگی را در هم میآمیزد.
در این نواحی، سنتها صرفاً در هدایا خلاصه نمیشوند؛ بلکه با زندگی روزمره در هم تنیدهاند. بساط کرسی همچنان در خانهها پهن است، جایی که گرما و صمیمیت در زیر لحافهای رنگارنگ جریان دارد. در کنار این بساط گرم، نقش کلیدی مادربزرگها برجسته میشود؛ آنها وارثان حقیقی فرهنگ شفاهی هستند که با سنت قصهگویی، میراث معنوی خانواده و جامعه را سینهبهسینه به نسلهای بعد منتقل میکنند.
اگرچه تجملات زندگی ماشینی و سرعت جهان مدرن، غباری از فراموشی بر سر برخی از این آیینها نشانده است و رسم تحفه بردن گاهی در تالارها رنگ میبازد، اما قلب فرهنگی اردبیل هرگز از تپش نمیایستد. شب یلدا بهعنوان بلندترین شب سال، در این شهر همچنان میعادگاه خانوادهها است. این شب، فرصتی برای فاصلهگیری از دغدغههای روزمره و تمرکز بر شادی، خاطرهسازی و زنده نگهداشتن پیوند خانوادگی است که هسته اصلی این فرهنگ غنی را تشکیل میدهد.
