مادربزرگ‌ها و پدربزرگانی که سن و سالی از آنها گذشته، وقتی از یلدای کودکی‌شان می‌گویند چشمانشان برق می‌زند و «بایاتی» و «تاپماجا/ چیستان» مرسوم در شب چله را زیر لب زمزمه می‌کنند.

به گزارش پایگاه خبری و اطلاع رسانی کلبه خبر، امروز در طولانی‌ترین شب سال در دیار سبلان رسم است که خانواده‌ها دور هم گُل بگویند و گُل بشنوند؛ تفأل به فال حافظ بزنند و برای نوعروسان خونچه ببرند.

یلدا که شب هم‌نشینی و مهمانی و هنگامه عاشقی، غزل افشانی استدر میان مردم آذری‌زبانان به «چیلله گئجه‌سی یا شب چله» معروف است، از دیرباز در دیار سبلان با آئینی خاص همه ساله برگزار می‌شود؛ از چند روز مانده به یلدا همه‌جا رنگ یلدایی به خود می‌گیرد از هندوانه شب یلدا گرفته تا تکاپو برای بردن یلدایی ویژه برای نوعروسان.

«بایاتی» و «تاپماجا» مرسوم شب یلدای اردبیلی‌ها

خیابان‌های شهر در شب یلدا هیاهوی خاصی به خود می‌گیرد و خانواده‌ها به فکر تهیه خوراک شب طولانی چله می‌افتند؛ مادربزرگ‌ها و پدربزرگانی که سن و سالی از آنها گذشته و بیش از نیم‌قرن زندگی را تجربه کرده‌اند، وقتی از یلدای کودکی‌شان می‌گویند چشمانشان برق می‌زند و «بایاتی» و «تاپماجا/ چیستان» مرسوم در شب چله را زیر لب زمزمه می‌کنند: «چیلله چیخار بایراما بیر آی قالار / پینتی آرواد قوورمانی قـــورتارار / ئدر باخار گودول ده یارماسینا / باخ فلکین گردش و غوغاسینا»؛ این بایاتی‌ها ریشه در شیوه زندگی گذشته دارد.

آثار به‌جای‌مانده از مورخان می‌گوید: در قدیم قبل از رسیدن فصل سخت زمستان، مردم می‌گفتند: «زمستان نزدیک است و خدا می‌داند چقدر مال‌ومنال از دست خواهیم داد. چند نوزاد در قنداق از سرمای سخت، جان سالم به در خواهند برد؟ حیواناتمان سالم خواهند ماند؟ و…»؛ مردم درعین‌حال با دعا و نذرونیاز از پروردگار متعال تقاضا می‌کردند تا به زندگی‌شان برکت دهد و کمک کند تا به‌راحتی از پس این روزها برآیند؛ حتی در برخی روستاها هنوز هم مردم قبل از چله با حاضرکردن «بوغدا قووورقاسی/گندم برشته»، آن را در چهارگوشه بیرون خانه (پشت‌بام) می‌ریزند و این عمل را رمز برکت و روزی خود می‌دانند و باور دارند که سال بعد سالی پربرکت می‌شود.

چله در تقویم مردم آذربایجان به دوره زمانی خاصی اشاره دارد که از شب یلدا آغاز می‌شود و تقریباً تا پایان زمستان ادامه می‌یابد؛ ۴۰ روز «بؤیوک چیلله/ چله بزرگ» که از اوّل دی شروع می‌شود و در ۹ بهمن خاتمه می‌یابد؛ ۲۰ روز «کیچیک چیلله/ چله کوچک» که از ۱۰ بهمن شروع می‌شود و آخر بهمن نیز به اتمام می‌رسد و در نهایت ۱۰ روز «قاری‌ننه چیلله‌سی/ چله مادربزرگ» که از اوّل اسفند آغاز می‌شود و تا دهم اسفند ادامه دارد.

بنا بر باور مردم «چله بزرگ» و «چله کوچک» با هم خواهر هستند و در افسانه‌های کهن آذربایجان آمده است که در روزهای پایانی چله بزرگ، خواهر کوچک‌تر کە مغرور است، در زیر درخت بید مجنون، نزد خواهر بزرگ‌تر می‌آید و می‌گوید: «در این مدت چه کرده‌ای؟». چله بزرگ می‌گوید: دستان همه را روی تنور انداختم، دستان دخترانی که با کوزه آب می‌آورند را منجمد کردم و…». خواهر کوچک می‌گوید: «تو کە کاری نکرده‌ای! ببین من چه می‌کنم! کاری می‌کنم کە نوزادان در گهواره‌هایشان و دست تازه‌عروس‌ها در کنار چشمه آب یخ بزند و پیرزنان و پیرمردها را مریض می‌کنم»

بر اساس داستانی که سینه‌به‌سینه نقل شده و کهن‌سال‌ها برای کودکان تعرف می‌کنند، خواهر بزرگ‌تر بە طعنه بە او می‌گوید: «عؤمرون آزدی، دالین یازدی! /عمرت کوتاه است و بە دنبالت بهار می‌آید».

چله کوچک در طول فرمانروایی خود سرما را در تمام سرزمین‌ها حکم‌فرما می‌کند و در یکی از روزها و در یکی از کوه‌های قلمرو خود بە دست برف اسیر می‌شود؛ خبر بە «قاری‌ننه/ مادربزرگ» می‌رسد و او برای آزادی فرزندش از زندان برف بە کوه می‌رود و با سیخی کە روی آتش داغ‌کرده و بە نبرد برف رفته است، در نهایت برف‌ها را آب می‌کند؛ چله‌ی کوچک بعد از آزادی متوجه می‌شود کە در آن روز زمستان تمام شده و «بایرام آیی» یا همان اسفندماه آغاز شده است.

و نقل داستان‌های چله بزرگ و کوچک، قاری ننه، کور اوغلی و «بایاتی فالی» و «تاپماجا» سالیان سال است که در شب‌نشینی‌های شب چله اهالی استان اردبیل اتفاق می‌افتاد و تا به امروز هم ادامه دارد با این تفاوت که حالا جمع ساده و دور از تجملات گذشته دیگر در یلداها غالب نیست و تجملات نرم‌نرمک یلدا بی‌غل‌وغش را اسیر خودکرده است.

 

“چیله خونچه سی” ؛ تحفه ویژه برای نوعروسان اردبیلی

در شب یلدا گاهی، بزرگ‌ترها شعر و رباعی می‌خوانند، گاه مشاعره می‌کنند و گاهی هم بزرگ‌ترها با خواندن بایاتی برای کوچک‌ترها فال می‌گیرند، البته قصه آنهایی که در خانواده نامزد کرده‌اند فرق می‌کند؛ آنها یلدایی ویژه دریافت می‌کنند که به آن خونچه عروس می‌گویند.

در قدیم خونچه‌های عروس ساده‌تر بوده و از شال و خوراکی‌های مرسوم را به خانه عروس می‌بردند؛ اما این روزها با وجود فضای مجازی این رسم شکل عجیب‌وغریب به خود گرفته است.

«خوانچه» و یا به تلفظ آذربایجانی‌ها، «خونچا» به تحفه‌ای گفته می‌شود که خانواده داماد در شب یلدا برای خانواده تازه‌عروس می‌فرستد.

خانواده داماد در شب چله برای خانواده تازه‌عروس تحفه می‌فرستند که طبق رسوم بومی، این هدیه‌ها شامل هندوانه شب چله (چیلله قارپیزی)، شیرینی، آجیل، انواع میوه و لباس است که این رسم فرستادن هدیه به نوعروسان یا دختر تازه نامزد شده (آداخلی) به “چیله خونچه سی” یا “چله لیک” معروف است.

همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج‌های اردبیلی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را که شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی و هدیه برای عروس و دامادش را روانه منزل آنها می‌کند.

خوراکی‌های «شب چله» در اردبیل

سابق‌براین که امکاناتی نظیر سردخانه‌های نگهداری میوه‌ها و همچنین حمل‌ونقل میوه از مناطق ییلاقی به قشلاقی وجود نداشت، برای همین هندوانه را در محل مخصوص نگهداری کاه و علوفه برای حیوانات که «سامانلیق/کاهدان» می‌نامند، نگهداری می‌کردند.

بدین ترتیب که چند هندوانه از آخرین برداشت جالیز را انتخاب و در محل‌های مختلف کاهدان می‌گذاشتند و روی آن را به‌دقت می‌پوشاندند و در شب مذکور هندوانه‌هایی که بهتر از بقیه مانده بود را برای خوردن انتخاب می‌کردند البته همه مردم به دلیل شرایط سخت نگهداری هندوانه نمی‌توانستند از آن بخورند؛ ولی خوراکی‌های مرسوم سفره‌های مردم اردبیل در شب چله شامل قورقا، قوت، گردو، لبو، کدوتنبل، فندق و خشکبارهایی نظیر برگه زردآلو، آلبالوی خشک شده، سنجد، بادام، گردو، هویج و تخمه و شیرینی‌های محلی از میهمانان پذیرایی می‌کردند.

مخصوصاً در شهرهای کوچک و روستاهای آذربایجان رسم شب یلدا و برپایی بساط کرسی به قوت خود باقی است. انار به‌عنوان یکی از نمادهای ملی آذربایجان میوه سفره‌های شبانه آذربایجانی‌هاست. علاوه‌برآن تخمه و شیرینی‌های محلی نیز رنگ و بوی خاص و دلگشایی به محفل‌های دورهمی می‌دهد.

گلیم گل انگشتری تحفه یلدایی ویژه عنبران نمین

اما در استان اردبیل علاوه بر آذری‌ها، تالشی‌هایی هم هستند که همانند آذری‌ها، آداب‌ورسوم ویژه شب یلدایشان هنوز هم خاص و ناب است، اهالی تالشی زبان شهر عنبران نمین که گلیمشان در دنیا شهره است، تحفه ویژه‌شان برای مهمانان خاص و نوعروسان در شب یلدا از قدیم‌الایام تاکنون، گلیم طرح گل انگشتری است و هنوز هم قصه‌گویی مادربزرگ‌ها پای بساط کرسی پا برجاست.

اگرچه با افزایش سبک زندگی ماشینی غبار فراموشی روی بسیاری از آیین‌های سنتی ایام چله نشسته؛ اما همچنان برخی از مراسم و سنت‌های دوران کهن در استان اردبیل همچنان پابرجاست و در این شب تمام خانواده‌ها در کنار بزرگ‌ترها جمع می‌شوند و شب بلند سال را به خوشی و شادی می‌گذرانند.

امسال با پویش «یلدای مهربانی» زیبایی دیگری در دیار سبلان خلق شد و یلدای قشنگ‌تری را رقم زد .

انتهای پیام/