بهنام صحرانورد تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی؛ حرف آور: امروزه ایرانیان بی تفاوت دلزدهی این سرزمین، به تماشای شعلهورتر شدن فساد و احتکار و رنگپریدگی اخلاق و فروریختن بام صداقت، راستی و درستی و آنچه در پس پردهی این دیر کهن فضیلتی تمام بوده است، به نظاره نشستهاند.
در این فضای غبارآلود لحظهای برای درنگ کمتر وجود دارد و انسان در معرض تحرکات عصبی و تغییرات بیرونی و جهشهای آن در معرض نگاه دلزده به تعبیر زیمل قرار گرفته است.
این انسان به شدت خشمگین، عاصی و یاغی از همه چیز ناراضی است و از آینده نیز گریزان. بدین سان برای اندک گفتمان من نیز همرهی پیدا نمیشود.
اگر از سناریوهای جمعیتی برای ایران فردا سخن برانم، برایم نهیب میزنند و گویند در پس پردهی امروز، خبرهاست هنوز، درپس پیری ایران چه خطرهاست؛هنوز. اگر از فرآیند اندیشهی نسلی، انفتاح مطلبی داشته باشم، گویند جوان است و در دل هزاران سودا و هزاران آرمانهای بر خاک مانده و خود جوان در خاک افتاده؛ اگر از سیلی سخت بیتدبیری مردم قلمی بزنم، گویند تقدیر چنین باد؛ اگر از گم گشتگی فضیلت ایرانیان متنی بنویسم؛ خوانندهای رنجور از ناملایمات زمان بر آن، چشمکی خواهد انداخت؛ اگر از مردمان در ایستگاه قبلی توقف کرده بنویسم که هنوز برای گذشته خود مباهات میورزند و امروزه در تلی از ناهنجاریها میزیند، بر من خرده خواهند گرفت که عظمت و شوکت ایران را زیر سؤال بردهاید؛ اگر از بیاعتمادی نسبت به ناکارآمدیها بنویسم، مقصران حادثه کسانی دیگر خواهند بود؛ اگر از توهم دانایی در پس انگاره دانشمندان ساعتی تحلیلی کنم، نق خواهند زد که زمانه پویش شبکههای اجتماعی است و شما هنوز با گسست نسلی در گذشته ماند؛ حتی نیز اگر از راه ندادن به ماشینهای آتشنشانی و اورژانس در مواقع اضطراری نکتهای گویم، خواهند گفت به ما چه؛ اگر از ناکارآمدیهای دستگاههای اداری دولتی بنویسم،؛ حتماً تأیید خواهند کرد، در حالی که خود کارمند دستگاهی میباشند.
اما اگر از فاصله دولت و مسئولین بنویسم، تأیید خواهند کرد که مسیر نیاوران، لویزان، زعفرانیه و فرمانیه اختصاصی حضرات میباشد؛ اگر از فساد اپیدمی شده نکتهای بنگارم، حتماً انگشت اشارهشان به سمت آقازادهها خواهند رفت؛
اگر از احتکار و رانت مطلبی قلمی کنم، دیگران متهم ردیف اول خواهند بود و اگرهای بسیار.
به راستی کدام یک مقصریم؛ دولتمردان و یا مردمان.
اگر دولتمردان قصور وافر داشته باشند آیا برآمده از دل جامعه مشوش ایرانی نیستند و اگر مردمان کوتاهیهایی دارند، حتماً دولتمردان نیز در این وادی شریک خواهند بود.
بگذارید مطلب را به انجام برسانم. یافتن متهم ردیف اول در این پرونده نه تنها کمکی به اصلاح روند نمیکند، بلکه بر افزودن شکاف و فاصله، گریز از مسئولیت هر یک از طرفین، افزایش تهدیدهای درونی، زیادی مسائل حل نشده، فروریزی اخلاق و دین، پناه آوری به این و آن، جرأت بسیار برای حریم شکنی و قانون شکنی، بیتفاوتی مردم، دلزدگی آحاد اجتماعی، بد زیستی اجتماعی و هزاران مصیبت دیگر خواهد بود.
بیاییم با اندکی درنگ و تأمل، برای اصلاح دیگران و جامعه، به اصلاح خود از قبل آموزش، نظم گرایی، قانونپذیری، هنجارگرایی و تعهد پذیری اقدام نمائیم که همافزایی اجتماعی اینگونه ایجاد میشود وگرنه آنچه ما و دیگران انجام میدهند، اگر ستایش و نکوهش شوند و فهمیده نشوند، هرگز قابل درک و قابل اصلاح نخواهند بود.
- نویسنده : بهنام صحرایی